جدول جو
جدول جو

معنی تخفیف کردن - جستجوی لغت در جدول جو

تخفیف کردن
سبک کردن سبکبار ساختن، کاستن
تصویری از تخفیف کردن
تصویر تخفیف کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تعریف کردن
تصویر تعریف کردن
باز گفتن، بازگوکردن
فرهنگ واژه فارسی سره
از بها کاستن ارزان فروختن سبک کردن سبکبار ساختن، کاستن، کم کردن قیمت چیزی را، تسکین دادن آرام دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخدیر کردن
تصویر تخدیر کردن
بی حس کردن سست کردن اندام و جز آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخلیه کردن
تصویر تخلیه کردن
خالی کردن وا گذاشتن: (خانه را تخلیه کرد)، خالی و ترک کردن قوای نظامی ناحیه یا شهری را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخلیط کردن
تصویر تخلیط کردن
فتنه کردن، دو بمهزنی
فرهنگ لغت هوشیار
پالودن پالاییدن پاک کردن پالودن بی آلایش کردن، بپایان رسانیدن امری را، رفع اختلاف کردن، یا تصفیه کردن حساب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصنیف کردن
تصویر تصنیف کردن
نوشتنن، سرودن
فرهنگ لغت هوشیار
معرفی کردن شناساندن، آگاهانیدن، حقیقت امری را بیان کردن، ستودن تمجید کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلفیق کردن
تصویر تلفیق کردن
بهم پیوستن، بهم بستن سخن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلطیف کردن
تصویر تلطیف کردن
لطیف کردن زیبا ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکلیف کردن
تصویر تکلیف کردن
بگردن گذاشتن کاری سخت را بعهده کسی گذاشتن، موظف ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکفین کردن
تصویر تکفین کردن
کفن کردن مرده کفن پوشاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توفیر کردن
تصویر توفیر کردن
سود بردن، نفع بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توصیف کردن
تصویر توصیف کردن
زاب نمودن زاب شمردن زاباندن ستودن صفات چیزی را بیان کردن، ستودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توقیف کردن
تصویر توقیف کردن
بازداشت کردن (کسی را)
فرهنگ لغت هوشیار
نامه (کتاب) نوشتن، سازواراندن سازوار کردن ساز واری دادن دو چیز را با هم، میان دو تن را الفت دادن، نوشتن کتابی در موضوعی علمی ادبی و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تألیف کردن
تصویر تألیف کردن
((~. کَ دَ))
نوشتن کتاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخمیر کردن
تصویر تخمیر کردن
Ferment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تخلیه کردن
تصویر تخلیه کردن
Discharge, Evacuate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تخفیف دادن
تصویر تخفیف دادن
Discount
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تعریف کردن
تصویر تعریف کردن
Compliment, Define, Flatter, Recount
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تضعیف کردن
تصویر تضعیف کردن
Subvert, Undermine
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تحریف کردن
تصویر تحریف کردن
Deform, Distort, Falsify, Misrepresent, Skew
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تصفیه کردن
تصویر تصفیه کردن
Refine
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از توصیف کردن
تصویر توصیف کردن
Describe
دیکشنری فارسی به انگلیسی
деформировать , искажать , искажать
دیکشنری فارسی به روسی
ферментировать
دیکشنری فارسی به روسی
разряжать , эвакуировать
دیکشنری فارسی به روسی
предоставлять скидку
دیکشنری فارسی به روسی
деконструкция
دیکشنری فارسی به روسی
комплиментировать , определять , льстить , рассказывать
دیکشنری فارسی به روسی